راز عشق را در نگاهت باز کن / عشق من را در دلت آغاز کن / گر هوس کردی مرا در نزد خود / تلفن را بر دار از ما یاد کن متن های زیبا میروم خسته و افسرده و زار / سوی منزلگه ویرانه ی خویش / به خدا می برم از شهره شما / دل شوریده و دیوانه ی خویش . تو ندانستی چه می خواهم ز تو / من نگفتم که بمان یا که برو / من فقط می خواستم شمعی شوم / تا بسوزم جان خود را نزد تو / تو ولی از آتشم ترسیدی و رفتی و / گفتی که : برو ! نه من نه تو . بزرگترین رنج ، رنج بودن است و چه لذت بخش است اینجا نبودن . بزرگترین درد دنیا اینه که بدونی پناه لحظه هات ، پناه دیگری دارد . باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدند / و دقایق امشب به تو تکرار زدند / سکوتی که در این عقربه ها می چرخید / نکند در دل تو اسم مرا دار زدند . دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای / عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای ؟ یافتن میلیون ها دوست معجزه نیست ، معجزه تویی که بین میلیون ها دوست ، تکی !
نظرات شما عزیزان: